بر سر قبر شریفش نشست و چنین  گفت:

سلام و درود بر تو یا رسول الله و سلام بر تو از طرف دخترت و نور چشم و اولین زا ئرت و کسی که شبا نه به خاک سپرده شد و خداوند او را زود به تو ملحق کرد.

حزن و اندوهی که از هجران و دوری تو به من رسیده هیجگونه تسلّی و دلداری  ندارد. قبول این مصیبت بر من ارزنی شده ,آری ما از آن خدا هستیم و به سوی او بر می گردیم . اینک زهرا (سلام الله علیها) از دستم ربوده شد.

دیگر بعد از این مصیبت یا رسول الله آسمان و زمین جلوه ندارد, زشت و قبیح است . بعد از فاطمه حزن و اندوه من همیشگی شد، شبها خواب از چشمانم میرود. و این غم از دل من بیرون نمی رود تا وقتی که خداوند مرا به تو برساند. به خدا شکوه می کنم  ، که چه زود  بین ما جدائی افتاد.

 به زودی دخترت به تو خبر می دهد که امّت بر علیه او از یکدیگر پشتیبانی کردند و برای از بین بردن حقّش جمع شدند. و خداوند حکم می کند و او بهترین حکم کنندها است. 

سلام بر تو یا رسول الله هم چون سلام کسی که وداع می کند، نه سلام کسی که خسته و وامنده است.